تکنولوژیهای تشخیص سرطان پوست
تکنولوژیهای تشخیص سرطان پوست،یک مطالعه مروری کاکرین که نتایج آن بر ۱۱ مطالعه مروری سیستماتیک بنا شده، نشان میدهد چشم غیرمسلح به تنهایی نمیتواند سرطان پوست را رد کند، اما انواع فناوریها – تکنیکهای تصویربرداری، سیتولوژی، تلفنهای هوشمند و هوش مصنوعی (AI) میتوانند کمک کنند.
معاینه بصری با چشم غیرمسلح به اندازه کافی قابل اطمینان نیست که تمام ملانومها را تشخیص دهد و با تمرین و افزایش تجربه، درماتوسکوپی یک وسیله ارزشمند برای کمک به تشخیص سرطانهای پوستی است.
تستهای امیدوار کننده دیگری مانند میکروسکوپی بازتابی کانفوکال (RCM) و آزمایشهای مبتنی بر تشخیص با کمک کامپیوتر (CAD) وجود دارند، اما برای رسیدن نتایج کاربردی بالینی اینها به ارزیابی بیشتر نیاز دارند.
محققان در گروه دقت تست تشخیصی سرطان پوست در کاکرین، رویکردهای مختلفی را برای سه دسته از سرطان پوست ارزیابی کردند: ملانوم پوستی، سرطان کراتینوسیت پوست و همه انواع سرطان پوست ترکیب شده.
درماتوسکوپی، یک روش بزرگنمایی که از نور بصری استفاده میکند، به طور قابلتوجهی دقیقتر از معاینه دیداری تنها برای شناسایی ملانومها است.
این روش حساسیت و ویژگی را به ترتیب تا ۱۶٪ و ۲۰٪ افزایش میدهد، بیش از معاینه چشمی فردی و به ترتیب تا ۳۴٪ و ۴۰٪، بیش از معاینه چشمی مبتنی بر تصویر. بنابراین، درماتوسکوپی تعداد ملانومهایی را که تشخیص داده میشوند، تخمین زده میشود برای یک جمعیت فرضی از ۱۰۰۰ ضایعه، تعداد ضایعات را تا ۱۹ مورد (در مقابل معاینه چشمی فردی) و ۸۱ مورد (در مقابل معاینه چشمی مبتنی بر تصویر) کاهش میدهد و اکسزیونهای غیرضروری را به ترتیب تا ۱۷۶ و ۳۰۴ مورد کاهش میدهد.
تعدادی چک لیستهای مختلف یا الگوریتمها برای معاینه چشمی و برای درموسکوپی برای کمک به تشخیص سرطان پوست در دسترس هستند.
البته مزیت این الگوریتمها بیشتر برای مقاصد آموزشی است و زمانی که یک فرد در تشخیص به اندازه کافی متبحر شد، تشخیص الگوی غیرتحلیلی یا مجازی نقش قویتری در افتراق سرطانهای پوست از ضایعات خوشخیم بازی میکند. RCM، که از نور مادون قرمز برای مشاهده لایههای عمیقتر پوست، نسبت به آنچه درموسکوپی نشان میدهد، استفاده میکند، میتواند مفید باشد.
متخصصان برآورد میکنند که RCM در مقایسه با درموسکوپی میتواند تعداد اکسزیونهای غیرضروری را تا ۲۸۰ مورد کاهش دهد، و هر دو آزمایش ۳۰ ملانوم را تشخیص نمیدهد (میانه مشاهده شده از شیوع ملانوما، ۳۰ درصد).
به عقیده محققان، RCM نشان دهنده وعده واقعی برای بهبود تشخیص ملانوم است؛ با این حال، بسیاری از تحقیقات در مراکز تخصصی توسط پزشکانی انجام شده که میزان قابلتوجهی را از تخصص در استفاده از این آزمایش دارند.
اما باید دید در دنیای واقعی به چه صورت است. پیشبینی میشود RCM بیشتر در افرادی که دچار ضایعات دوپهلو یا دشوار در تشخیص هستند، استفاده میشود.
برنامههای کاربردی گوشیهای هوشمند نیز برای تریاژ ضایعاتی مورد استفاده قرار گرفتهاند که مشکوک به ملانوم هستند. شواهد موجود، با این حال، از پذیرش گسترده آنها پشتیبانی نمیکند: حساسیتها از ۷٪ تا ۷۳٪ و ویژگیهای از ۳۷٪ تا ۹۴٪ متغیر است. محققان به شدت مخالف استفاده از برنامههای گوشیهای هوشمند توسط افرادی است که نگرانیهایی در مورد ضایعات پوستی جدید یا در حال تغییر دارند، زیرا احتمال عدم تشخیص ملانوما بالا میرود.
برای تشخیص سرطان پوست کراتینوسیت (کارسینوم سلول بازال؛ BCC) و کارسینوم سلول سنگفرشی پوستی (cSCC))، محققان، معاینه چشمی و درموسکوپی را، به تنهایی یا در ترکیب با هم، RCM، و سیتولوژی exfoliative را بررسی و ارزیابی کردند.
درموسکوپی بهطور قابلتوجهی دقیقتر از معاینه چشمی برای شناسایی BCC ها بود (۲۴ مورد کمتر از BCCs تشخیص داده نشدند و ۱۸۳ مورد کمتر اکسزیون غیرضروری انجام شد).
دادههای ناکافی در مورد دقت هر دو روش برای تشخیص cSCCs وجود دارد. .
شواهد نیز در مورد استفاده از RCM برای تشخیص BCC یا cSCC کمبود داشتند، اگر چه محققان نتیجه گرفتند که ممکن است از انجام بیوپسی در ضایعات با بالابودن شک بالینی به BCC جلوگیری کند. آنها همچنین به کمبود دادههای مقایسهای RCM با عمل بالینی استاندارد (با یا بدون درموسکوپی) اشاره کردند.
سیتولوژی Exfoliative یک تست غیر تهاجمی است که سلولهای به دست آمده از تراشیدن پوست را آزمایش میکند. این که آیا این روش میتواند برای تشخیص اولیه سرطان پوست مفید باشد یا خیر، نامشخص است، چرا که همه مطالعات مورد بررسی در این مرور از آن برای تایید تشخیص بالینی موارد قویا مشکوک استفاده کردهاند.
این روش ممکن است در BCC مفید باشد زمانی درمانها برای تشخیص بافتی مورد نیاز هستند، اما بعید است برای cSCC یا ملانوما مفید باشد، زیرا حفظ معماری ضایعه که از بیوپسی در دسترس قرار میگیرد، اطلاعات تشخیصی بسیار مهمی را فراهم میکند.
گروه نهایی مرورها، برای تشخیص سرطان پوست در بزرگسالان، به ارزیابی تلهدرماتولوژی، تکنیکهای تشخیص با کمک کامپیوتر (CAD)، سونوگرافی با فرکانس بالا (HFUS) و توموگرافی انسجام نوری (OCT) پرداختند.
تلهدرماتولوژی بهطور فزایندهای مورد استفاده قرار میگیرد، اما شواهدی وجود دارد که دقت آن در تشخیص و تریاژ ضایعات ضعیف است. برای درستی تشخیص ضایعات به عنوان بدخیم با استفاده از عکسهای عکاسی، حساسیت آن به طور متوسط ۹/۹۴٪ و اختصاصیت خاص آن ۳/۸۴٪، با محدوده وسیعی در تشخیصهای خاص است.
سیستمهای CAD دارای حساسیت بالایی برای تشخیص صحیح ملانوم مهاجم پوستی و انواع مختلف ملانوسیتیکی داخل اپیدرمی بودند اما اختصاصیت آنها به طور کلی کم و بسیار متغیر بود.
با این حال، آنها تشخیصهای مثبت کاذب بسیار بیشتری را تولید میکنند و میتوانند به افزایش قابلتوجه جراحی غیرضروری منجر شوند. با این حال، بیشتر شواهد، بر اساس تصاویری از ضایعات پوستی است که قبلا برای اکسزیون انتخاب شدهاند.
ما همچنین نمیتوانیم بگوییم که این نوع آزمایشها چگونه به عنوان یک ابزار کمک تشخیصی و نه عنوان یک دستگاه مستقل در دست پزشکان انجام میشود؟
دادههای کافی در مورد ارزش بالقوه HFUS در تشخیص ملانوما یا BCC و استفاده از OCT برای تشخیص ملانوما یا cSCC وجود ندارد. هر دو تست ممکن است در جعبه ابزار تشخیصی جایگاهی داشته باشد، مخصوصا برای تمایز BCC از انواع خاصی از ضایعات خوشخیم، اما هنوز روشن نیست که آیا آنها میتوانند به طور مناسبی در تشخیص سرطان پوست از طیف گستردهای از انواع چیزهایی که بیماران مرتبا به پزشکان خود نشان میدهند، کمککننده باشند یا خیر.