پوست و مو

عفونت‌های قارچی و عوامل درمانی آن

عفونت‌های قارچی و عوامل درمانی آن

درمان موضعی درماتوفیت‌ها و کاندیدا در شرایط بیمارستانی
عفونت‌های قارچی اپیدرم در دنیا شایع هستند و تخمین زده می‌شود که ۱۰ تا ۲۰ درصد جمعیت دنیا را متاثر می‌کنند. این عفونت‌ها پاتوژن‌های مختلف و محل‌های متفاوتی را نشان می‌دهند، به همین دلیل اغلب مشکلات دائمی را به وجود می‌آورند. در حالی که تصور می‌شود این وضعیت، بیشتر بیماران سرپایی را درگیر می‌کند، بسیاری از بیماران بستری در بیمارستان هم عفونت‌های همزمان قارچی را نشان می‌دهند که اگر درمان نشوند یا درمان مناسبی را دریافت نکنند، شدید شده و مدیریت بیماران بستری را در بیمارستان با مشکل مواجه می‌کند.
مدیریت و درمان
آزول‌ها، آلیلامین‌ها allylamines و polyenes، به‌طور گسترده‌ای برای درمان عفونت ناشی از درماتوفیت‌ها و کاندیدا تجویز می‌شوند. آزول‌ها به دو کلاس متمایز تقسیم می‌شوند: ایمیدازول‌ها (کلوتریمازول، کتوکونازول، مایکوتازول و دیگر موارد)، و تری‌آزول‌ها (فلوکونازول، ایتراکونازول و دیگر موارد).
تری‌آزول‌ها به عنوان عوامل سیستمیک خط اول برای اغلب بیماری‌های قارچی شدید، از جمله عفونت‌های کاندیدال، استفاده می‌شوند.
ایمیدازول‌ها اثرات ضدقارچی خود را از راه‌های مختلفی ارایه می‌دهند، مانند تغییر در نفوذپذیری دیواره سلولی و در نتیجه، از دست رفتن المانت‌های درون سلولی، یا مداخله با سنتز فسفولیپیدها و در نتیجه، تخریب دیواره سلول. آلیلامین‌ها (تربینافین و naftifine) فعالیت فونگیسیدال علیه درماتوفیت‌ها و فونگیستاتیک علیه سی‌آلبیکن‌‌ها نشان می‌دهند. آلیلامین‌ها اثرات خود را از راه مهار squalene epoxidase، یک آنزیم کلیدی sterol biosynthesis، اعمال می‌کنند و نتیجه آن، تخریب غشای دیواره سلولی است. دو داروی Butenafine و tolnaftate از نظر ساختاری مشابه آلیلامین‌ها هستند و مکانیسم عملکرد یکسانی دارند.
نیستاتین، یک ضدقارچ polyene است که برای درمان عفونت‌های سطحی و کاندیدیاز وولوواژینال استفاده می‌شود. این عامل دارویی تاثیری بر عفونت‌های درماتوفیتی ندارد. زمانی که عوامل ضدقارچ مختلف از نظر نرخ درمانی با هم مقایسه می‌شوند، اطلاعات قوی‌ای برای حمایت از یک کلاس دارویی و ارجحیت آن بر دیگری وجود ندارد. بعضی منابع ممکن است آلیلامین‌ها را به عنوان عوامل خط اول معرفی کنند، زیرا به نظر می‌رسد عملکرد سریع‌تری داشته و به‌طور کلی، دوره درمانی کوتاه‌تری را هم نشان دهند. دوره‌های کوتاه درمانی پایبندی بیمار را افزایش داده و احتمال علاج مایکولوژیکی را افزایش می‌دهند. با این حال، هزینه درمانی نیز باید در نظر گرفته شود.
عوامل موضعی در کلاس‌های آزول‌ها و آلیلامین‌ها اغلب به خوبی تحمل می‌شوند. عوارض جانبی گزارش شده از این محصولات با نرخ یک تا دو درصد است. اکثر این عوارض خفیف هستند و محدود می‌شود به التهاب لوکالیزه در اطراف محل استعمال دارو.
طول دوره درمان بین ۲ تا ۶ هفته متغیر است و درمان هر عفونتی باید شخصی‌سازی شود. با توجه به دوره‌های درمانی طولانی تینه‌آ، ضروری است که در صورت بستری شدن بیمار در بیمارستان، درمان وی ادامه یابد.
کورتیکواستروئیدهای موضعی نیز در شکل‌های مختلف بیماری‌های پوستی، به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند، با تظاهرات بالینی عفونت‌های درماتوفیتی که با دیگر تظاهرات پوستی همپوشانی دارد، از جمله درماتیت آتوپیک، روزسه‌آ، درماتیت سبورئیک و لوپوس اریتماتوس. در حالی که محصولات زیادی از ترکیب کورتیکواستروئیدهای قوی و ضدقارچ‌ها درست شده‌اند، کورتیکواستروئیدها با عفونت‌های دائمی یا عودکننده مرتبط هستند و استفاده از آنها توصیه نمی‌شود. استفاده از کورتیکواستروئیدها در درمان عفونت‌های درماتوفیتی، در ابتدا علایم را بهبود می‌دهد، اما در نهایت با شکست درمانی، درمان شدید یا مقاوم، فولیکولیت عمقی و تینه‌آ نامشخص همراه است.
درمان موضعی برای همه عفونت‌های تینه‌آ اندیکاسیون ندارد. تینه‌آ کاپیتیس و اونیکومایکوزیس به درمان ابتدایی با عوامل خوراکی پاسخ می‌دهند، زیرا عوامل موضعی به شفت مو یا بستر ناخن نفوذ نمی‌کنند. اگر سطوح گسترده‌ای درگیر شده باشد، درمان سیستمیک با عوامل خوراکی پس از شکست درمان موضعی نیز اندیکاسیون دارد. در سال‌های اخیر، درمان‌های موضعی جدیدی از آزول‌ها تائید شده است. مهم‌ترین این موارد، luliconazole یا Luzu است که برای تینه‌آ کورپوریس، cruris و پدیس با دوه درمان یک هفته‌ای به صورت روزانه برای تینه‌آ کورپوریس و cruris تجویز می‌شود.

نشریه پزشکان ایرانی
عفونت های قارچی
برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن